نــدارد دل بـجــز ایـــن آرزویــی که بیـند از تو ای گلچهــره رویــی
چو پروانه ز شوق وصل سـوزم وجودت شمع سوزان است گویی
گره خورده به زلفت سرنوشتم ندارد بــی تو دنــیا رنگ و بـویـــی
بیا و دست من گــیر ای عزیزم که شاید بشــکند بغـض گلویـــی
بیــا ای نازنــین تا با حضـــورت نگیرد دل ز دست غم سبویی...!
جا بر حا جی کوه کمر (( آنیا ))
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و نهم دی ۱۳۸۴ ساعت 18:33 توسط محمود محمدآقازاده
|
انجمن ادبی جوان مرند درسال۱۳۷۸ با حضورجمعی از جوانان شاعر ونویسنده این شهر تشکیل گردیده است .